مصاحبه با جوگی شیرایشی، خالق لایتناول ساحرهی دورهگرد: سفرهای الاینا (Wandering Witch: The Journey of Elaina)
Anime Khorساحرهی دورهگرد: سفرهای الاینا داستان ساحرهی مسافری را روایت میکند که که با سفر به کشورهای مختلف چیزهای جدیدی تجربه میکند. ANN با نویسندهی این اثر، جوگی شیرایشی، به گفتگو نشسته تا از ریشههای این نویسندهی مستقل سخن بگوید و بفهمد چه چیزی الهامبخش این داستان زیبا بوده است!
ساحره ی دورهگرد اولین بار به صورت یک اثر مستقل در آمازون کیندل منتشر شد. چرا به جای سایتهای مخصوص انتشار رمان همچین فرمتی را برای انتشار اثرتان انتخاب کردید؟
وقتی ۱۴ ساله بودم اولین بار عطش نویسنده شدن در من ایجاد شد. حتی آن زمان هم سایتهای مخصوص انتشار رمان وجود داشت و افراد زیادی که قصد داشتند در این کار حرفهای شوند از آنها به عنوان چرکنویس استفاده میکردند، پس من هم همین کار را کردم. با کارهای دیگری هم خودم را به چالش کشیدم مثل فرستادن نسخههای خطی برای انتشاراتیها برای مسابقات نویسندگان جوان. اما حتی تا ۲۰ سالگی هم موفق به انتشار اثری نشده بودم.
تصمیم گرفته بودم اگر بعد از ۱۰ سال نتوانم کاری منشر کنم رویای نویسنده شدن را فراموش کنم و به زندگی عادی ادامه دهم پس وقتی ۲۰ ساله شدم ناامید بودم که دیگر نمیتوانم نویسنده باشم. همان موقع بود که متوجه شدم میشود اثری را بهطور مستقل در آمازون کیندل منتشر کرد. با این فکر که امتحانش ضرری ندارد هرچه که دوست داشتم را درون داستان گذاشتم و آن را به صورت کتاب الکترونیکی بهطور مستقل منتشر کردم. آن داستان ساحرهی دورهگرد بود.
خوشبختانه این کتاب مستقل جرقهای برای زندگی حرفهای من بود.
وقتی GA Novel از شما درخواست کرد که رمانتان را منتشر کند چه حسی داشتید؟ بزرگترین تغییر بین ساحرهی دورهگرد اصلی و نسخهی فعلی چی بود؟
چون این داستان را زمانی نوشته بودم که می خواستم از رویای نویسنده شدن دست بکشم، ساحرهی دورهگرد را بدون در نظر گرفتن ترند این صنعت نوشتم پس وقتی پیشنهاد را شنیدم فکر کردم شوخی است. اما حس میکردم تمام تلاشهایم ثمر داده و واقعاً خوشحال بودم.
تفاوت زیادی بین نسخهی اصلی و نسخهی فعلی وجود ندارد. بیشترین تغییری که دادم مربوط به داستان مزرعهی گلها در چپتر ۲ است. در نسخهی اصلی الاینا سعی میکند دستهگلی را وارد کشوری کند اما دست رد به سینهاش میزنند پس چارهای نداشت جز اینکه قبل از ورود، گلها را بسوزاند. اینجا جایی بود که در نسخهی اصلی ماجرا را تمام کردم اما در نسخهی انتشاراتی تصمیم گرفتیم بخشهایی را به آن اضافه کنیم.
در بعضی داستانها الاینا مهربان است درحالی که در بعضی دیگر خودخواه یا بیتفاوت است. شخصیت الاینا را چطور توصیف میکنید؟
او یک واقعگراست که میداند نمیشود همهچیز را با جادو حل کرد.
شاید جادو بتواند چیزی که شکسته شده است را درست کند یا محدودیتهای مختلف را دور بزند اما وقتی ساحرهای به سفر میرود، جادوی او فقط میتواند چیزهایی که همان لحظه شکسته شده باشند را درست کند و بهجای گیر افتادن در محدودیتها به راحتی میشود با نادیده گرفتن آنها از دردسر دوری کرد. برای الاینا جادوی چیزی است برای محافظت از خودش یا یکی از ابزاری که برای حل مشکل استفاده میکند. او یک آدم عادی است که برحسب اتفاق میتواند از جادو استفاده کند.
او برای دیدن دنیای وسیع سفر میکند نه برای درست کردن دنیا.
با اینکه او ساحرهای قدرتمند است، در بعضی از داستانها الاینا تصمیم میگیرد دخالت نکند. چطور تصمیم گرفتید که در کدام داستانها فقط ناظر باشد و در کدام داستانها نقشی فعال داشته باشد؟
در کل کمک کردن یا نکردن الاینا را بر این اساس که آیا بقیه از او کمک میخواهند یا اینکه میتواند به عنوان یک مسافر تنها کمکی کند یا نه انتخاب کردم.
اگر کسی مقابلم باشد که کمک بخواهد کمکش میکنم. اما در داستان ساحرهی دورهگرد شرایط زیادی هست که هیچ کمکی از دست الاینا برنمیآید و کار از کار گذشته است.
قبلاًً گفته بودید که از تماشای سریالهای جنایی خارجی لذت میبرید. سریال خاصی هست که فکر کنید روی نوشتنتان تاثیر گذاشته باشد؟
اصلیترین سریالهایی خارجی که از تماشای آنها لذت میبرم سیاسآی، روانکاو و شرلوک (با بازی بندیکت کمبربچ) هستند که هر قسمت داستان جنایی مستقلی را روایت میکنند. بخصوص فن بزرگ شرلوک هستم؛ دیالوگهای پر از کنایهاش هنوز مو به تنم سیخ میکند.
ضمناً، این یک سریال نیست اما وقتی دانشآموز بودم از طریق فیلم سکوت برهها با قاتلان سریالی اشنا شدم و این باعث شدن خواندن کتابهای فلسفی جنایی جزء علایقم شود. سکوت برهها تاثیر زیادی برای علاقهمند کردن من به سریالهای جنایی داشت.
عموماً میگویند ساحرهی دورهگرد عناصر یوری دارد. تا چه اندازه ساحره ی دورهگرد را یوری میدانید؟
هرکس از نظر خودش داستان را میبیند.
افرادی که میتوانند یوری سنگینی را در اثری ببیند، پس در این داستان هم همین را می بینند و برای افرادی که یوری سبک میبینند پس یوری سبک دارد. اینکه مشخص کرد چه اندازه یوری در داستان وجود دارد سخت است پس دوست دارم اندازهاش را به خوانندهها بسپارم.
میزان داستانهای تلخ و غمگینی که در هر جلد پوشش داده میشود غافلگیرکننده است. تا حالا نگران این بودهاید که شاید داستانی نسبت به بقیهی مجموعه زیادی تلخ شده باشد؟
اصلاً. داستان مزرعهی گل را در چپتر دوم قرار دادم تا این نگرانی را رفع کنم. داستانی جدی در چپتردوم قرار دادم تا اعلام کنم: «در این داستان، وجود ماجراهای تلخی که هیچ رستگاری در آنها نیست طبیعی است.»
وقتی به داستانی فکر میکنید اول به زمینه فکر میکنید یا شخصیتها؟
برای ساحری دوره گرد اول به زمینه و دنیا سازی (در این مورد، کشور) فکر میکنم بعد میروم سراغ شخصیتها.
برای موقعیتهای مختلفی که در ساحرهی دورهگرد نشان داده میشود چطور و از کجا الهام میگیرید؟
با غرق کردن خودم در تمام داستانها با هر ژانر و هر فرمتی الهام میگیرم.
ارجاعات زیادی از مجلهی نشنال جئوگرفیک میگیرم. بومشناسی حیوانات و گیاهان منبع الهام خیلی از کشورها و جانوران منحصربهفردی است که در دنیای ساحرهی دورهگرد میبینید.
و در آخر، پیامی برای خوانندگان خارجی خود دارید؟
در حال حاضر سفر کردن در دنیا کار مشکلی شده (مصاحبه در زمان اوج کرونا و قرنطینه انجام شده)، پس امیدوارم الاینا را در سفرش در این دنیای فانتزی زیبا همراهی کنید.
منبع: سایت ANN