سیره گفتاری و رفتاری پیشوایان دینی نشان میدهد ایمان و باور دینی، نه تنها مانع شفقتورزی نسبت به مخالفان نبوده؛ بلکه زمینه مناسب برای رشد اخلاق اجتماعی انسان است.
دین اسلام مؤمنان را به خوشرفتاری با سایر انسانها دعوت کرده و از آنان خواسته است که با رفتار نیک ، دیگران را به پذیرش دین و دینداری ترغیب کنند.[1]
با این حال، برخی گمان کردهاند که اعتقاد راسخ و یقین به باورهای دینی با تسامح و تساهل در برابر دیگران منافات دارد. بنابر دیدگاه این افراد، اشخاصی که باور قطعی به اعتقاد دینیشان دارند، با پیروان سایر ادیان با خشونت و بیملاحظگی برخورد میکنند.
با مراجعه به سیره پیامبران الهی و اهل بیت علیهمالسلام بطلان این عقیده روشن میشود. این بزرگواران از سویی اعتقاد راسخ و یقین به باور دینی داشته و از سوی دیگر با تساهل و مدارا نسبت به مخالفان برخورد میکردند و این امر باعث هدایت بیشتر مردم میگردید.
نگاه پیشوایان دینی به مخالفان و نحوه برخورد معصومان با آنها
براساس آیات قرآن کریم حضرت ابراهیم هنگامی که متوجه میشود فرشتگان الهی ماموریت دارند قوم لوط را عذاب کنند، تلاش میکند آنان را شفاعت کرده و از خدا برایشان مهلت بگیرد.[2] از رفتار نیک این پیامبر که خداوند در قرآن او را اهل یقین میداند،[3] میتوان بزرگمنشی و اهمیت دادن به مخالفان و دلسوزی برای آنها را فراگرفت.
دلسوزی برای مخالفان، اختصاصی به حضرت ابراهیم علیهالسلام نداشته و ویژگی مشترک تمام پیشوایان دینی است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به حدی نسبت به بندگان خدا شفقت داشت و به هدایتشان اهمیت میداد که خداوند متعال خطاب به ایشان میگوید: «گویی میخواهی بهخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند!»[4]
از طرفی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله که خداوند در قرآن او را به عدم سازش و انعطاف در عقیده امر کرده است،[5] با وجود باور قطعی و ایمان به خدا، به گونهای با دشمنان برخورد میکردند که آنها با مشاهده رفتار نیک ایشان، به دین اسلام گرایش مییافتند.[6]
در سیره سایر ائمه علیهمالسلام نیز نمونههای فراوانی ازرفتار نیک با مخالفان مشاهده میشود. در احوالات امام حسن عليهالسلام آمده است كه روزى مردى از شام که تحت تأثیر تبلیغات منفی بنیامیه قرار داشت، وارد مدینه شد. امام حسن علیهالسلام را دید و توجهش به ایشان جلب شد. پس از آن که متوجه شد که ایشان امام حسن علیهالسلام است، به سمت ایشان رفته و به ایشان و امیرالمومنین علیهماالسلام دشنام داد. حضرت در مقابل دشنامهای او سكوت كردند تا او از شرم ساکت شد.
سپس فرمودند: « من چنين پندارم كه تو غريب باشى و شامى. با من بیا! اگر به محل سکونت احتياج دارى تو را ساکن کنم، اگر به پول نیازمندی به تو بدهم، و اگر حاجتى داشته باشى حاجتت را برآورده کنم». شخص بعد از این قضیه میگوید: «من از آن گفته خود شرمنده شدم و از كرم و اخلاق و رفتار نیک او تعجب کردم. من بازگشتم درحالی که او را به گونهای دوست داشتم که هیچ شخص دیگری را آن گونه دوست نداشتم».[7]
مشاهده این گونه رفتارها از پیشوایان دینی علیهمالسلام که بالاترین درجات ایمان را داشتند، به خوبی نشان میدهد که باور قطعی به عقاید دینی نه تنها باعث رفتار ناشایست با دیگران نمیشود؛ بلکه وجود توصیههای اخلاقی فراوان در متون دینی، زمینه رشد و تکامل اخلاقی دیندارن را فراهم میکند.
پینوشت:
[1]. کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیة، 1407ق، ج2، ص78.
[2]. هود، 74.
[3]. انعام، 75: « وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»؛ «و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین [و حکومت مطلقه خداوند بر آنها] را به ابراهیم نشان دادیم؛ تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد».
[4]. کهف، 6. «فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَٰذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا».
[5]. قلم، 8و9. «فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ*وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» حال که چنین است از تکذیبکنندگان اطاعت مکن! آنها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها [هم] نرمش نشان دهند [نرمشی توأم با انحراف از مسیر حق]!
[6]. حوزه، داستان پیامبر اکرم و مرد یهودی: https://noo.rs/Wh21w.
[7]. مازندرانی، مولا صالح، شرح کافی، ابوالحسن شعرانی، چاپ اول، المکتبة الاسلامیة، 1382ق، ج9، ص172.